سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همواره بیندیشید که آن مایه زندگانی دل [امام حسن علیه السلام]
پاییز 1384 - برای آمدنش زود هم دیر است
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 102549
بازدید امروز : 3
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ...........
پاییز 1384 - برای آمدنش زود هم دیر است .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........






وبلاگ سید احسان
وبلاگ مجید زواری
پاییز وحشی
خیبرشکن
ولایت
ما و آقا مرتضی
سایت آیت الله خامنه ای
مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی
حسینیه
لبیک
گمشده محبت کجا رود؟
صبح
سایت مداحی
نوای ثارالله
اون یکی وبلاگ من
قالب برای وبلاگ شما
سرودی برای منتخب ملت
و خدایی در این نزدیکی است
خاطرات اسارت
شهدا
زمزم
منتظران
مهدویت
زبور عشق
منتظران مهدی
تنهایی های منتظر
یوسف زهرا
انتظار یار
بوی ظهور
منتظر
در انتظار ظهور آقام
مجتمع وبلاگ نویسان مهدوی
مناجات نخلستانی
منتظران
پایگاه اطلاع رسانی حضرت معصومه()
مچول کوچول
مرگ بر آمریکا
لحظه های آخر انتظار
لحظه های آخر انتظار
انتظار عشاق
شمیم ظهور
نیلوفرانه
منتظرتم
طالب
سلام بر مهدی1
سلام بر مهدی 2
سلام بر مهدی 3
گل نرگس
تعجیل در فرج
انتظارنور
مشکوة
چشم به راه
تخریبچی دوران
صفحات اتنظار
عاقبت آن سوار می آید
طلبه
خبرگزاری حوزویان
بغض ترکیده یک ایرانی
آنتی منافق
دانشجویان منتظر
ماوای انتظار
مهرورزی
شهیدانه
پسر بد
نوای قلم

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
انتظار منتظر
آخرالزمان از دیدگاه آل محمد سلام الله علیهم
زمستان 1384
پاییز 1384
تابستان 1384

........... طراح قالب...........


  • سرزمین عشق و حماسه و ایثار

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/27:: 5:25 عصر

    گمنام یعنی سکوت بلندی که فقط در طلائیه و شلمچه و فکه و ... شکسته میشود....

    ....و تو از طلائیه گفتی و من از مدال های طلایی می گویم که سالار شهیدان بر گردن ستاره های حماسه ساز تاریخ آویخت.مدال طلای عشق و ایثار و شهامت.مدالی به رنگ خون سرخ شهیدان.مدالی طلایی برای شورآفرینان پرشور، که اهل سعادت آباد عشق بودند و از ساکنان سرزمین سبز نماز.اهل محله رکوع بودند و ساکن قصر سجود.ملیت بندگی داشتند و لهجه شان لهجه خشوع بود.

     و چه زیبا تمام مهر خود را به دوست ابراز کردند و چه قدر ساده و صمیمی تمام خلوص خود را  با سجده ای نثارش نمودند.

    آنان که خنکای نسیم ذکرشان تا محمل های بهشتی بهشتیان می رسید و ندای ملکوتی یارب یاربشان آن سوی آسمان پاکی ها را درمی نوردید.همان دلهای سودایی و بی قراری که آتش عشقشان جز به دیدن روی یار آرام نگردید و سینه هاشان پرجوش و پرخروش در امتداد نفس های عشق هم چنان در تپش بود.

    همان دریادلان  صف شکن که اقیانوس قلبشان مالامال بود از عطر زیبای یا حسین.

    عاشقانی که تپه های تیره خاک را پیمودند تا به قله های روشن افلاک بپیوندند.لاهوت را درنوردیدند و شاید به فرا تر از آن دست یافتند.

    ....و چه عشقناک زیبایی آفریدند و زیبا شدند...

    بزرگ مردان حماسه ساز تاریخ ،که هنگام وصال،علی علی گویان،ندای «فزت برب الکعبه» سر دادند.

     به خورشید ایمان دست یافتند، در حالی که حسین حسین می گفتند.

    سرداران رشید قرآن که به  تنها ترین سردار اقتدا کردند و بی مهریشان نسبت به این عالم خاکی گرفتار های خاک و خواب را شبیه ام ابیها ابراز نمودند.

    یگانه های تاریخ که رؤیای شیرین وصلشان جز با ناله هاشان به وقوع نمی پیوست.ناله هایی که رنگی غریب داشتند و بویی ناآشنا و گویی از عالمی دیگر می آمدند.

    و طلائیه تکه ای از بهشت که در آنجا می توانستی نه یک خورشید بلکه صدها نه هزارها خورشید ببینی.خورشید هایی عالمتاب که خورشید نورش را از نور قدومشان گرفته بود و نمی دانست که حرارتش از هرم نفس این لاهوتیان است.

    سخن از شلمچه به میان آوردی که همانا شلمچه قرارگاه ظهور همه خوبی هاست.سرزمین عشق که تجلی تمامی مظاهر عاشقی است و محل اجابت«اللهم الرزقنا توفیق الشهادت»هاست.

    نقطه وصل همه جاده های عشق است و همه عشق ها،عاشق ها و عشق بازی ها به آن منتهی می شوند.

    از دور که می نگری گویی آسمان به زمین چسبیده؛نزدیک که می شوی می بینی نه این زمین است که با آسمان یکی شده و این نقش و نگار زمین است که ستاره های پرفروغ آسمان می پنداشتی شان و آن جاست که از خدا می خواهی تمام آرزوهای آرزومندان آرزوهای بزرگ را به تو بدهد.

    و زمین که گویی بال در آورده، به این بالندگی اش می بالد.

    وقتی به میانشان می روی دیگر مرز بین زمین و آسمان را در نمی یابی؛روی زمین راه می روی اما بوی خاک را احساس نمی کنی.جایی که زمزمه سلام و صلوات عرشیان را می شنوی که پیرامون این مردان خدا طواف می کنند.....

    ..... در نهایت فقط یک چیز می بینی و یک سخن می شنوی و آن هم عق عشق است و عشق ....


    عدالت

    نظرات شما ()

  • شهدای گمنام

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/25:: 11:24 صبح

    بسم رب المجاهدین فی سبیل الله

     

    ....این روزها واژه ها رنگ و بویی دیگر دارند.چون گمنامی ....

    .... که مردان بی ادعای تاریخ شهرت در اوج می دانستند اکنون سکوت در غربت می پندارند....

    ....هر واژه ای در قلب معنایی دارد و اما گمنام...

    ....گمنام یعنی نگاهی آشنا بر قلب های ترک خورده.یعنی اوج عشق.اوج ایثار اوج جوانمردی...

    ... و خوشا به حالتان ای مشهوران گمنام...

    خوشا به حالتان که سرزمین خاکی را برای من و مای چسبیده به این خاکدان رها کرده اید، روح بلندتان را به آسمان پیوند زدید... و وای بر ما؛ وای برما که دل سنگینمان یارای بردن خیالش را به آسمان ندارد...

    ... ای مقتداهای آب و ای ستارگان نورانی که این کم ترین های زمینی شما را گمنام می‌پندارند! با خدای خود چه گفتید که این قدر عاشقتان شد؟! ....

    چگونه سالار زینب را خواندید که مجذوبتان شد؟!...

    و چگونه آواز غم سر دادید که امام زمانمان به دیدارتان آمد؟!...

     

    شهدای گمنام چون شهاب‌هایی بودند آسمانی. چرخی زدند و جهان را نورانی کردند. سپس محو شدند و دیگر هیچ کس آنها را ندید..

    ...... ما را دعا کنید ای پرستوهای مهاجر و ای دست نیافتنی ترین دست یافته ترین آرزوهامان......

                                                  ط.ر.قم

     


    عدالت

    نظرات شما ()

  • یا رب ارحم....

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/21:: 7:34 عصر

    می ترسم روزی به نام تمدن به گردن بعضی زنگوله بیندازند!

    می ترسم شلوارهای جین و برمودا کاردستمان دهد

    و شکلات های انگلیسی دهانمان را ببندد.

    گاوهای چشم چران ، آزادانه درخیابان می چرند

    پسرخوانده های مایکل جاکسون به دانشگاه می روند

    انیشتین بی خوابگاه می ماند.

    بوفالوهای امریکا خلیج فارس را شخم می زنند.

    برادرم با پوتین های کهنه ی سربازیش بسیجی می شود

    مادرم آب و آیینه و قرآن می آورد، پدرم« فالله خیر حافظا می خواند »

    اما بعضی خاطرشان جمع است که  ناوگان امریکا به استخرهای سرپوشیده شان کاری ندارد

    کامبیزخان دوست دارد پسرش را آلفرد صدا کند .

    آلفرد فکر می کند ازدماغ فیل افتاده است برای همین می خواهد به هندوستان پناهنده شود!!!

    گیتی گیتار را ترجیح می دهد:

    سوزی بی آ نکه خجالت بکشد نامه ی بوی فرندش را، برای مادرش می خواند

    رادیو از ماووت می گوید

    مادرم آماده می شود به بهشت زهرا برود

    امروز پسر همسایه مان شهید شد

    امااین باعث نمی شود که ساسان دوستانش را به قهوه واسب سواری دعوت نکند و برای سگش بستنی نخرد......................

     


    عدالت

    نظرات شما ()

  • زالوی سیاه اقتصاد کشور

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/20:: 4:3 عصر

    گلد کوئیست، ای بی ال ، ...... آثار و پیامدها

    به احتمال خیلی زیاد تا بحال نام این شرکتهای تجارت الکترونیکی را شنیده اید.

    یک طرف ماجرا این است که این شرکتها در قبال سرمایه گذاری شما، سودی به پول شما اختصاص می دهند و این مسأله بدون نظر به بقیه ماجرا راه خوبی برای کسب درآمد است.

    اما می بینیم که یکی از شرایط سود بردن این است که شخص تعداد زیادی را زیر مجموعه خود کند و همه آنها هم سرمایه گذاری کنند تا سود مناسبی عاید این فرد شود و این خود موجب دغل بازی و دروغ پردازی و کلاشی در سطح جامعه می شود. یعنی سرمایه گذار باید به هر نحوی کسانی را متقاعد کند که در این شرکت سرمایه گذاری کنند که مسلماً بسیاری برای سرعت بخشیدن به روند سود دهی سرمایه خود از روشهای نامشروع استفاده می کنند.

    ویژگی دیگر این شرکتها عنکبوتی بودن آنهاست؛ یعنی آنها با عملکردشان سعی می کنند تمام سطوح جامعه را زیر پوشش خود بگیرند و از سرمایه همه اقشار استفاده کنند.

    این یک روی سکه بود که به تنهایی می تواند موجب مشکلاتی شود، حالا به طرف دیگر نگاه می کنیم؛ از آنجا که می دانیم این شرکتها از سوی کمپانی های کشورهای توسعه یافته اداره می شود و تقریبا چتر خودشان را بر سر کشورهای در حال توسعه و یا عقب افتاده و محروم باز می کنند و بدین ترتیب هر روز بر قدرت کشورهای پیشرفته افزوده می شود و قوای اقتصادی کشورهای جهان سوم تحلیل می رود، چون پول فراوانی بدین طریق از کشورهای مذکور خارج می شود و به کشورهای متمول تر واریز می شود.

    بگذریم از اینکه این شرکتها معمولا مالیات هم به کشور سرمایه گذار پرداخت نمی کنند ولی حتی اگر بخواهند مالیات هم بدهند مسأله بسیار مهم دیگری مطرح است که تمام موارد قبل را تحت الشعاع خود قرار می دهد.

    موضوع اصلی این است که این شرکتها با جذب سرمایه های مردمی در حقیقت سرمایه هایی را که قرار است صرف تولید و ساخت زیر بناهای اقتصادی جامعه در حال پیشرفت ما شود را، از چرخه اقتصاد و کار و فعالیت کشور خارج می کنند و بدین ترتیب بازار کار جامعه کساد می شود و تولید متوقف می شود، ضمن اینکه مردم ما  از قدیم به کار و سخت کوشی معروف بوده اند و اسلام هم به کار و فعالیت بسیار توصیه کرده است، ولی با این گونه سرمایه گذاری ها روحیه تنبلی و تن پروری در بدنه جوان کشور تزریق می شود و تحرک و پویایی بازار و تولید جای خود را به توقف و زندگی انگلی می دهد و روز به روز کمپانی های کثیف استعماری تقویت می شوند که موجب تأسف فراوان برای ماست.

    با تمام این استدلال هایی که کردیم یک نکته باقی ماند و اینکه ما مسلمانیم و در مسائل مختلف پیرو حکم مراجع معظم فقهی مان هستیم و با نگاهی به سؤالاتی که از ایشان شده است می بینیم که  اینگونه فعالیت ها را حرام دانسته اند.


    عدالت

    نظرات شما ()

  • از اول امروز....

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/16:: 3:52 عصر

    از اول امروز چو آشفته و مستیم

    .آشفته بگوییم که آشفته شدستیم

    آن ساقی بد مست که امروز در آمد

    صد عذر بگفتیم وز آن مست نرستیم

    آن باده که دادی تو واین عقل که ما راست

    معذور همی دار اگر جام شکستی

    امروز سر زلف تو مستانه گرفتیم

    صد بار گشادیمش و صد بار ببستیم

    رندان خرابات بخوردند و برفتند

    ماییم که جاوید بخوردیم و نشستیم

    وقت است که خوبان همه در رقص در آیند.

    انگشت زنان گشته که از پرده بجستیم

    بالا همه باغ  آمد و پستی همگی گنج

    ما بوالعجبانیم ، نه بالا و نه پستیم

    خاموش ! که تا هستی او کرد تجلی

    هستیم بدان سان که ندانیم که هستیم

    جز قصه شمس الحق تبریز مگویید 

     از ماه مگویید که خورشید پرستیم

    « مولوی

     


    نظرات شما ()

       1   2   3   4   5      >