سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه در فراگیریش پرهیزگاری نورزد، خداوند به یکی از این سه چیزمبتلایش می کند : یا او را در جوانی بمیراند یا وی را در روستاها بیفکند و یا به خدمت پادشاه مبتلا گرداند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
یا رب ارحم.... - برای آمدنش زود هم دیر است
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 103172
بازدید امروز : 8
........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... لوگوی خودم ...........
یا رب ارحم.... - برای آمدنش زود هم دیر است .......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........






وبلاگ سید احسان
وبلاگ مجید زواری
پاییز وحشی
خیبرشکن
ولایت
ما و آقا مرتضی
سایت آیت الله خامنه ای
مرکز اطلاع رسانی شهید آوینی
حسینیه
لبیک
گمشده محبت کجا رود؟
صبح
سایت مداحی
نوای ثارالله
اون یکی وبلاگ من
قالب برای وبلاگ شما
سرودی برای منتخب ملت
و خدایی در این نزدیکی است
خاطرات اسارت
شهدا
زمزم
منتظران
مهدویت
زبور عشق
منتظران مهدی
تنهایی های منتظر
یوسف زهرا
انتظار یار
بوی ظهور
منتظر
در انتظار ظهور آقام
مجتمع وبلاگ نویسان مهدوی
مناجات نخلستانی
منتظران
پایگاه اطلاع رسانی حضرت معصومه()
مچول کوچول
مرگ بر آمریکا
لحظه های آخر انتظار
لحظه های آخر انتظار
انتظار عشاق
شمیم ظهور
نیلوفرانه
منتظرتم
طالب
سلام بر مهدی1
سلام بر مهدی 2
سلام بر مهدی 3
گل نرگس
تعجیل در فرج
انتظارنور
مشکوة
چشم به راه
تخریبچی دوران
صفحات اتنظار
عاقبت آن سوار می آید
طلبه
خبرگزاری حوزویان
بغض ترکیده یک ایرانی
آنتی منافق
دانشجویان منتظر
ماوای انتظار
مهرورزی
شهیدانه
پسر بد
نوای قلم

............. اشتراک.............
 
............آوای آشنا............

............. بایگانی.............
انتظار منتظر
آخرالزمان از دیدگاه آل محمد سلام الله علیهم
زمستان 1384
پاییز 1384
تابستان 1384

........... طراح قالب...........


  • یا رب ارحم....

  • نویسنده : منتظرظهور:: 84/9/21:: 7:34 عصر

    می ترسم روزی به نام تمدن به گردن بعضی زنگوله بیندازند!

    می ترسم شلوارهای جین و برمودا کاردستمان دهد

    و شکلات های انگلیسی دهانمان را ببندد.

    گاوهای چشم چران ، آزادانه درخیابان می چرند

    پسرخوانده های مایکل جاکسون به دانشگاه می روند

    انیشتین بی خوابگاه می ماند.

    بوفالوهای امریکا خلیج فارس را شخم می زنند.

    برادرم با پوتین های کهنه ی سربازیش بسیجی می شود

    مادرم آب و آیینه و قرآن می آورد، پدرم« فالله خیر حافظا می خواند »

    اما بعضی خاطرشان جمع است که  ناوگان امریکا به استخرهای سرپوشیده شان کاری ندارد

    کامبیزخان دوست دارد پسرش را آلفرد صدا کند .

    آلفرد فکر می کند ازدماغ فیل افتاده است برای همین می خواهد به هندوستان پناهنده شود!!!

    گیتی گیتار را ترجیح می دهد:

    سوزی بی آ نکه خجالت بکشد نامه ی بوی فرندش را، برای مادرش می خواند

    رادیو از ماووت می گوید

    مادرم آماده می شود به بهشت زهرا برود

    امروز پسر همسایه مان شهید شد

    امااین باعث نمی شود که ساسان دوستانش را به قهوه واسب سواری دعوت نکند و برای سگش بستنی نخرد......................

     


    عدالت

    نظرات شما ()